۱۳۸۹ مهر ۴, یکشنبه

ساخت ابزار «نظرات تازه» برای بلاگر

بلاگر (Blogger) در حال حاضر فاقد ابزار (Gadget) پیش فرض برای نمایش نظرات و دیدگاه‌های تازه، جدید یا اخیر وبلاگ (Recent Comments) می‌باشد. می‌توانید با جستجو در وب، ابزارهایی در این رابطه پیدا کنید و مورد استفاده قرار دهید. همچنین از ابزار پیشنهادی توسط بلاگر که توسط Blogger Buster ساخته شده است، استفاده کنید. ولی روش بهتری هم وجود دارد که کاملاً با زبان فارسی و نویسه‌های راست به چپ سازگاری دارد. آن هم استفاده از روش ساخت بخش نظرات تازه با استفاده از ابزار خبرخوان (Feed) است. مراحل ساخت ابزار فوق به شرح زیر است:

۱. آدرس لینک فید نظرات وبلاگ خود را بدست آورید. آدرس فوق (از نوع Atom) به شکل زیر است:
http://YourBlogName.blogspot.com/feeds/comments/default

مثلاً در مورد وبلاگ من به صورت زیر است:
http://farhangnaameh.blogspot.com/feeds/comments/default

این آدرس را کپی کرده و یا در جایی (مثلاً یک فایل متنی) ذخی
ره کنید. چون برای مراحل بعدی کار لازم است.

۲. به بخش طرح --> عناصر صفحه --> افزودن یک ابزار مراجعه کنید:


۳. بعد از انتخاب «افزودن یک ابزار»، از لیست ابزارهای ارائه شده، ابزار عناوین خبری (Feed) را انتخاب کنید:


۴. بعد از انتخاب عناوین خبری (Feed)، آدرس فید نظرات وبلاگ خود را در کادر آدرس اینترنتی عناوین خبری وارد کنید و گزینه ادامه را انتخاب و کلیک کنید:


۵. بعد از انجام مرحله بالا، به مرحله دوم بخش پیکربندی عناوین خیری خواهید رفت. در این بخش می‌توانید نام ابزار را انتخاب کنید. برای نمونه من نام را نظرات تازه (Recent Comments) انتخاب کرده‌ام. موارد دیگر انتخاب شامل: تعداد نظرات قابل نمایش (به عبارت بهتر تعداد فید یا موارد قابل نمایش)، انتخاب تاریخ نظرات و اینکه نظرات در صفحه جدید باز شوند یا در صفحه فعلی. خودتان موارد و گزینه‌های مختلف را با توجه به سلیقه، نیاز و طراحی خود و وبلاگتان انتخاب کنید. پنچره پیش نمایش (Preview) به شما در این رابطه کمک خواهد کرد:


۶. سپس می‌توانید نتیجه کار خود را با انتخاب گزینه «مشاهده وبلاگ» ببینید و چیدمان و نحوه چینش ابزار فوق را خودتان انتخاب کنید:


از همین روش می‌توانید برای ساخت ابزار و بخش پیام‌ها/نوشته‌های تازه (Recent Posts) استفاده کنید. آدرس فید پیام‌ها به صورت زیر می‌باشد:
http://YourBlogName.blogspot.com/feeds/posts/default

مثلاً در مورد وبلاگ من به صورت زیر است:
http://farhangnaameh.blogspot.com/feeds/posts/default

۱۳۸۹ مهر ۲, جمعه

جامه خاص سلطان محمود!

از بهر روز عيد، سلطان محمود خلعت هرکس تعيين می‌کرد. چون به طلحک رسيد، گفت: «پالانی بياوريد و به او دهند». چنان کردند.
چون مردم خلعت پوشيدند، طلحک آن پالان به دوش گرفت و به مجلس سلطان آمد، گفت: «ای بزرگان! عنايت سلطان از اينجا در حق بنده معلوم کنيد که شما همه را خلعت از خزانه فرمود دادن، اما به من لباس خاص خود را داد».

منبع:
کلیات عبید زاکانی

۱۳۸۹ مهر ۱, پنجشنبه

برچسب در بلاگر

این نوشته به نوعی تکمیل کننده مطلب قبلیم در مورد برچسب است. همانطوری که قبلاً گفتم، در حال حاضر بلاگر (Blogger) برچسب و دسته بندی را در قالب امکانی به نام Label گنجانده است. بعضی از وبلاگ نویسان فقط چند برچسب عمومی را انتخاب کرده و از روش دسته بندی (Category) استفاده می‌کنند. این روش، روش بدی نیست و از بعضی جهات هم خوب است، مثلاً یکی از مزایای آن مدیریت آسانتر نوشته‌ها/پیام‌های (Post) وبلاگ است. ولی به هر چهت به نوعی عدم استفاده از امکاناتی است که بلاگر در اختیار ما قرار داده است.

بلاگر امکان استفاده از ۲۰۰۰ برچسب منحصر به فرد و غیرتکراری (Unique) را برای یک وبلاگ فراهم آورده است (در اینجا این تعداد ۵۰۰۰ ذکر شده است). همچین شما می‌توانید برای هر پیام خود تا ۲۰ برچسب منحصر به فرد/تک (Unique Label) را به کار ببرید (در همان منابع اشاره شده است).


روشی که خود من انتخاب کرده‌ام، استفاده همزمان
به صورت روش دسته بندی (Category) و روش برچسب/تگ (Tag) است. شما می‌توانید چند موضوع عمومی را برای نوشته‌های خود انتخاب کنید. به عنوان نمونه: اجتماعی، سیاسی، مذهبی، ادبی، فرهنگی، هنر، تاریخ، ورزش، طنز، دانش، کامپیوتر و ... بعد از این برچسب‌ها برای دسته بندی موضوعی نوشته‌های وبلاگ خود استفاده کنید. یعنی مثلاً مطلبی را که درباره یک نرم افزار کامپیوتری است، را در دسته کامپیوتر قرار دهید. در عین حال بقیه برچسب‌ها را هم به کار ببرید. یعنی مثلاً نام نرم افزار، کاربرد آن، نوع نرم افزار و هر برچسب دیگری که حکم کلمه کلیدی (Keyword) را برای نوشته شما دارد.

بعد خودتان می‌توانید با استفاده از ابزارک (Gadget/Widget) خود بلاگر یعنی ابزارک لیست پیوند (Link List) برای خودتان یک بخش دسته بندی موضوعی درست کنید. بعد از انتخاب ابزار فوق و اضافه کردن آن به وبلاگتان، کافیست که به عنوان لینک، لینک برچسب را مورد استفاده قرار دهید. به عنوان نمونه مثلاً من یک دسته به نام Software ایجاد کرده‌ام و نام برچسب هم همان است:

http://myblogger.blogspot.com/search/label/Software


آدرس لینک همه دسته‌ها را از بخش و ابزارک برچسب‌ها به همین روش پیدا کرده و به لیست پیوند که ما از آن به عنوان دسته بندی موضوعی استفاده می‌کنیم، اضافه کنید. می‌توانید این روش را در وبلاگم مشاهده کنید. می‌بینید که هم دسته بندی موضوعی برای مطالب وجود دارد و هم لیست کلیه برچسب‌های به کار رفته در وبلاگ نمایش داده شده است. با این روش هم دسته بندی نوشته‌ها و پیام‌های وبلاگ آسان می‌شود و هم استفاده خوبی از برچسب‌ها صورت گرفته است. البته باید دقت کرد که همانطوری که قبلاً گفتم هم تعداد دسته‌ها و هم تعداد برچسب‌ها باید نرمال و کاملاً مرتبط انتخاب شوند تا کیفیت وبلاگ شما حفظ شود.

۱۳۸۹ شهریور ۲۹, دوشنبه

رعایت حق کپی رایت «قهوه تلخ» مهران مدیری، احترام به خاطراتی است که او در طول این سال‌ها با کارهایش برایمان به ارمغان آورده است

آخ جان! سریال جدید مهران مدیری هم به بازار آمد، ببینم چه جوری میشه مفتکی گیرش بیارم و نگاهش کنم... این عبارت آغازین این نوشته، طرز فکری است که در ذهن بخش بزرگی از جامعه ما وجود دارد و نمی‌توان آن را انکار نمود. این مسئله در بین سطوح مختلف جامعه و اقشار گوناگون آن دیده می‌شود. دلیل آن هم مسائل مختلفی است: نبود قانون قوی در حمایت از حقوق مولفان، ضعف فرهنگی، عادت کردن به رفتارهای نادرست، توجیه کار غلط، اینکه همیشه راهی برای دور زدن وجود دارد و ... اما قهوه تلخ مهران مدیری فرصتی است برای رعایت حق و حقوق دیگران. فردی که کارهایش برای نسل‌های مختلفی از جامعه ایران خاطره انگیز بوده است. چه شب‌های بسیاری از طریق تلویزیون به تماشای آثار او مشغول شده‌ایم و از کارهای او و هنرمندی خودش و بازیگران آثارش لذت برده‌ایم. خرید و رعایت حق کپی رایت در مورد تازه‌ترین کار او یعنی «قهوه تلخ» به نوعی احترام به او، احترام به خودمان و تلاش در جهت رشد و فرهنگ سازی جامعه است. اگر نخواستید این اثر او را خریداری کنید، خوب نخرید. ولی اگر از طرق مختلف کار جدید او را دیدید و مورد پسند شما واقع شد، برای خرید آن اقدام کنید. هزینه برای هنر، هنرمندان و آثارشان، سرمایه گذاری برای فرهنگ، رشد و پیشرفت یک جامعه است.


دکمه‌های اشتراک گذاری/نشانه گذاری AddThis و AddToAny

یکی از روش‌هایی که به خوانده و دیده شدن نوشته‌ها و محتوای تولید شده توسط یک وبلاگ نویس و یا یک مدیر وب سایت کمک می‌کند، استفاده از دکمه‌های اشتراک گذاری/نشانه گذاری و دکمه‌های ارسال محتوا به شبکه‌های اجتماعی مانند فیس بوک (Facebook) و یا شبکه‌های اشتراک گذاری/نشانه گذاری اجتماعی (Social Bookmarking) مانند دیگ (Digg)، رددایت (Reddit)، دلیشز/خوشمزه (Delicious) و مدل‌های فارسی زبان این شبکه‌ها مانند بالاترین، دنباله و سبزلینک، به شما این امکان را می‌دهد که افراد بیشتری با وبلاگ و یا وب سایت شما و همچنین کار شما آشنا شوند.

کد دکمه‌های ارسال و اشتراک گذاری را می‌توان از وب سایت‌های هر کدام از این شبکه‌ها و وب سایت‌ها تهیه کرده و مورد استفاده قرار داد.

اما روش بهتر استفاده از ابزارهایی است که امکان ارسال نوشته و محتوا را به اکثر این شبکه‌ها را با یک دکمه فراهم کنند. دو ابزار معروف، کاربردی و شناخته شده برای این کار دکمه‌های AddThis و AddToAny هستند. این دو دکمه می‌توانند مطلب شما را به شبکه‌های بسیاری ارسال کنند و علاوه بر آن قابلیت‌ها و امکانات دیگری چون ارسال مطلب به ایمیل، چاپ مطلب و ... هم دارند. همچنین امکان تنظیم و سفارشی شدن (Customization) هم وجود دارد. یعنی می‌توانید شکل دکمه، اینکه با کلیک فعال شود و یا با نشانه‌گر موس، تعداد سرویس‌ها، اولویت بندی سرویس‌ها و ... را تنظیم کنید.

این دو دکمه به نوعی دو ابزار مشابه و رقیب یکدیگر هستند و شما بستگی به سلیقه خودتان و بعد از آزمایش، امتحان و بررسی هر کدام، می‌توانید انتخاب کنید که از AddThis استفاده کنید و یا AddToAny را به کار ببرید. مثلاً خود من در حال حاضر از هر دو دکمه استفاده می‌کنم.

بعد از دریافت کد دکمه، می‌توانید آن را در قالب/الگو وبلاگ (Template) کپی کرده و بعد از ذخیره کردن قالب ویرایش شده، دکمه برای همه پیام‌های وبلاگ شما (Post) فعال خواهد شد. چینش، نحوه قرار دادن و مکان دکمه بستگی به سلیقه شخصی شما و طراحی وبلاگ یا وب سایت دارد. اگر به میزان کافی با ویرایش قالب وبلاگ، HTML، طراحی صفحات وب، CSS و ... آشنا باشید، کمک بسیار خوبی خواهد بود. البته نیازی به نگرانی نیست، چون همیشه آموزش و راهنمایی لازم توسط سازندگان و طراحان چنین ابزارهایی در خود وب سایت‌هایشان در قالب بخش راهنما (Help)، مستندات (Documents)، پشتیبانی (Support) و یا FAQ به کاربران ارائه می‌شود.

البته روش دیگر هم نصب و استفاده به صورت ابزارک (Gadget/Widget) است که در خود وب سایت هر دو دکمه شرح داده شده است. در این روش دکمه در قسمت ستون Sidebar وبلاگ یا وب سایت قرار می‌گیرد.

در حال حاضر متأسفانه این دو دکمه، وب سایت‌های بالاترین و دنباله را به صورت پیش فرض در لیست سرویس‌های خود ندارند و باید شما خودتان به صورت سفارشی این دو وب سایت را اضافه کنید. امیدوارم مسئولان هر دو وب سایت بالاترین و دنباله در این رابطه با طراحان و کدنویسان این دو دکمه برای اضافه کردن امکان ارسال به بالاترین و دنباله و قرار دادن این دو در لیست سرویس‌ها، مکاتبه و تماس بگیرند. حتی سایر دوستان فعال در زمینه وب هم می‌توانند در این زمینه فعالیت کنند.

اگر از AddThis و AddToAny خوشتان نیامد، می‌توانید از مجموعه دکمه‌های اشتراک گذاری/نشانه گذاری وبلاگ وب 3 استفاده کنید که دکمه‌های بالاترین و دنباله را هم دارد و برای نیاز وب فارسی و ایرانی طراحی شده‌اند.

۱۳۸۹ شهریور ۲۷, شنبه

مدیریت بخش نظرات (Comments) وبلاگ: چه روشی را در پیش بگیریم؟

بخش نظرات/دیدگاههای (comments) وبلاگ شما یکی از بخش‌های اساسی و تعیین کننده کار شما است. نظرات و دیدگاههای نوشته شده برای پیام‌های شما در حکم نوعی سرمایه هستند. به خصوص هنگامی که این نظرات به نوعی در تکمیل نوشته شما و یا موارد انتقادی و نکات جدید باشند. امانکته مهم مسئله مدیریت این بخش از وبلاگ می‌باشد. در این نوشته به صورت خلاصه و در قالب چند توصیه به بررسی این مسئله می‌پردازم:

- بخش نظارت و کنترل نظرات وبلاگ را فعال کنید، یعنی نظرات باید توسط شما بررسی شوند. چون هم تمام نظرات نوشته شده را می‌بینید و می‌خوانید و هم از نوشته شدن نظرات بی ربط، توهین آمیز و اسپم (هرزنامه) جلوگیری خواهد شد. بسته به نوع سیستم و سرویس دهنده وبلاگی که در اختیار دارید، ممکن است کنترل محدود و یا گسترده باشد. مثلاً در حال حاضر در بلاگر (Blogger) این امکان به انتشار نظر، پاک کردن نظر ومعرفی نظر به عنوان اسپم محدود شده است.

- سیاست (policy) خود را در قبال بخش نظرات مشخص کنید. بلاگر (Blogger) این امکان را فراهم آورده است که پیامی برای بخش نظرات بنویسید تا در هنگام نظر نوشتن نمایش داده شود. می‌توانید در این پیام قوانینی برای بخش نظرات خود در نظر بگیرید و مشخص کنید که به چه نظراتی اجازه انتشار خواهید داد و چه نظراتی را حذف و یا به عنوان اسپم در نظر خواهید گرفت.

- اگر سیستم وبلاگ نویسی شما مجهز به قابلیت ویرایش نظرات است، می‌توانید از آن برای نظرهایی استفاده کنید که بخش‌هایی از آن‌ها نامناسب بود ولی در حالت کلی با حذف و یا عدم نمایش آن بخش‌ها، این نظرات قابل انتشار و نمایش هستند.

- انتقادپذیر باشید! اگر فقط انتظار داشته باشید که همه از نوشته‌ها و پیام‌های شما تعریف، به به و چَه چَه کنند و پاسخگوی نظرات انتقادی نباشید و یا این نظرات را حذف کنید، مطمئن باشید که به مرور زمان با ریزش مخاطب مواجه خواهید شد.

- پاسخگویی یک اصل اساسی در سیستم و بخش نظرات است. البته این به این معنی نیست که پاسخ برای همه نظرات واجب و لازم است. البته اگر وبلاگ نویسی بتواند پاسخگوی همه نظرات نوشته شده باشد، واقعاً عالی خواهد بود. اما اگر نمی‌توانید، باید حداقل برای نظراتی که چیزی برای ارائه دارند، وقت گذاشته و پاسخی مناسب بنویسید. چون حکم گفتگو را دارند و در ضمن این احترام و ارزشی است که شما برای خواننده وبلاگ خود، شخص خودتان، نوشته و وبلاگتان قائل شده‌اید.

- اگر شما به عنوان خواننده یک وبلاگ خود وبلاگ نویس هستید و یا مدیر و صاحب یک وب سایت هستید، بهتر است هنگام نوشتن نظر، آدرس وبلاگ یا وب سایت خود را هم بنویسید.

- نظرات خصوصی دیگران را به هیچ وجه در معرض دید عموم قرار ندهید. می‌توانید به اینگونه نظرات که معمولاً با ذکر آدرس ایمیل هستند و درخواست‌های شخصی مطرح کرده‌اند، از طریق همان ایمیل پاسخ دهید.

- چه خواننده و چه وبلاگ نویس در قبال نظرات و پاسخ‌هایی که می‌نویسند، تعهد داشته و باید جوابگو باشند.

- نوشتن نظرات بی ربط، تکرار یک نظر به صورت عمدی و نظراتی از این دست، کار نادرست و ناپسندی است.

- می‌توانید برای مدیریت و کنترل بخش نظرات وبلاگ خود از وب سایت‌ها و نرم افزارهای مدیریت نظرات و سیستم نظرات استفاده کنید. از جمله این سیستم‌ها می‌توان به DISQUS و IntenseDebate اشاره کرد. هر دو سیستم قابلیت‌های فراوانی داشته و امکاناتی خوبی را برای مدیریت بخش نظرات در اختیار شما قرار می‌دهند. نحوه استفاده هم به این صورت است که بعد از ثبت نام در این وب سایت‌ها، امکان استفاده از سیستم جدید نظرات فراهم شده و این سیستم جایگزین سیستم پیش فرض و داخلی سرویس مورد استفاده شما می‌شود. توضیحات کامل و مفصل در هر دو وب سایت نوشته شده است و راهنمایی‌ها و آموزش لازم هم در نظر گرفته شده است.

در پایان باید گفت که غافل شدن از نظرات نوشته شده، رها کردن بخش نظرات وبلاگ و عدم مدیریت و نظارت آن، یک آسیب جدی به وبلاگ و کار شما خواهد بود.

۱۳۸۹ شهریور ۲۶, جمعه

ظلم

آورده‌اند که انوشيروان را در شکارگاهی، صيد کباب کردند و نمک نبود. فردی به روستا رفت تا نمک آرد.
انوشيروان گفت: «پول نمک را بپرداز تا رسم داد و ستد رعايت شود.»
گفتند: «اين مقدار نمک ارزشی ندارد تا پول آن پرداخت شود.»
گفت: «بنياد ظلم در جهان اول اندکی بود، هرکس چيزی بر آن بيفزود تا به نهايت رسيد.»

منبع:
گلستان سعدی

۱۳۸۹ شهریور ۲۵, پنجشنبه

در هنگام فارسی نوشتن از «...» استفاده کنیم و یا از "..."؟

در نگارش فارسی، در نشانه گذاری (Punctuation) برای نقل قول مستقیم و مشخص کردن اصطلاحات و بعضی از نام‌ها و یا تأکید بر آن‌ها باید از گبومه («») استفاده کرد. گاهی هم دیده می‌شود که در بعضی از نوشته‌ها (به خصوص در وب) از نشانه "..." استفاده می‌شود. باید گفت که علامت نقل قول "..." برای الفبای لاتین (از جمله انگلیسی) کاربرد دارد و کاملاً با الفباها و خطوط مشتق شده از لاتین هماهنگی دارد. استفاده از آن برای نگارش فارسی زیاد جالب و درست به نظر نمی‌رسد و در کتاب‌های دستور و آیین نگارش فارسی هم بر استفاده از «...» یا همان گیومه تأکید شده است.
برای استفاده از گیومه در هنگام تایپ فارسی کافیست از SHIFT +K برای نوشتن و تایپ « و SHIFT + L برای نوشتن و تایپ » استفاده کنید.

نمونه:

نقل قول مستقیم: مرد گفت: «امروز به مسافرت خواهم رفت.»
مشخص کردن نام یا اصطلاح: یکی از آثار شاخص ادبیات ایران «گلستان سعدی» است.

برچسب در وب: نکاتی برای وبلاگ نویسان، تولیدکنندگان محتوا و کاربران شبکه‌های اشتراک گذاری مانند بالاترین و دنباله

برچسب (label/tag) یکی از مواردی است که در بایگانی کردن (آرشیو) و دسته بندی مطالب، نوشته‌ها و محتوایی که شما در وب تهیه می‌کنید، به شما کمک خواهد کرد. همچنین از دیگر مزایای آن کمک برای جستجوی آسان‌تر و سریع در آینده و همچنین پیدا کردن مواردی است که با هم مرتبط بوده و شاید شما به همه آن‌ها نیاز داشته باشید. در این نوشته به چند نکته درباره برچسب و برچسب گذاری در فضای وب می‌پردازم:

اصول کلی برچسب گذاری:

برچسب باید به نوعی توصیف کننده محتوایی باشد که شما در اختیار دارید. این محتوا می‌تواند یک متن، تصویر، فیلم، صدا و یا ترکیبی از همه این موارد یا موارد دیگر باشد. به عبارت دیگر برچسب شامل کلمات کلیدی است که اطلاعات مفید و مختصری درباره محتوا ارائه دهد. مثلاً اگر فردی تصویری از یک طوطی در اختیار دارد، می‌تواند برچسب‌های زیر را برای این تصویر انتخاب کند و به کار ببرد:
طوطی، پرنده، پرندگان، حیوانات، جانوران
و در صورتی که نام این گونه از طوطی، محل جغرافیایی زندگی و اطلاعات علمی دیگری از این پرنده را در اختیار داشته باشد، بهتر است و در خیلی موارد واجب است که این اطلاعات هم به عنوان برچسب مورد استفاده قرار گیرند. چون این کار باعث می‌شود که برچسب‌های شما از حالت کلی خارج شوند و اگر شما مثلاً یک مقاله یا متن علمی درباره طوطی نوشته باشید، برای دیده شدن و خوانده شدن نوشته شما کمک خوبی خواهد بود. چون کاربران بیشتری از طریق موتورهای جستجو نوشته شما را پیدا می‌کنند و به آن دسترسی خواهند داشت.
حالا همین روش را می‌توان برای موضوعات گوناگون تعمیم داد. مثلاً یک کلیپ تصویری از یک گروه موسیقی را به روش زیر می‌توان برچسب گذاری کرد:
نام گروه موسیفی، نام آهنگ، نام آلبوم، سبک موسیقی (genre)، اگر کنسرت یا فستیوال بوده است نام آن ذکر شود، تاریخ اجرا و ...
همانطوری که می‌بینید موارد کلی و جزئیاتی که محتوا را به خوبی دسته بندی کند، ذکر شده است و این دیگر به انتخاب شما بستگی دارد که چگونه می‌خواهید کار دسته بندی را انجام می‌دهید. کلی، جزئی و یا ترکیبی از هر دو روش.
برچسب می‌تواند موضوع کلی محتوا هم باشد. مثلاً فرهنگی یا پزشکی بودن موضوع مورد بحث. البته انتخاب این نوع از برچسب بستگی به سیستم مورد استفاده شما (مثلاً سرویس دهنده وبلاگ) و سلیقه شخصی دارد.
همچنین موارد چون برچسب گذاری جغرافیایی و مکانی: یعنی ذکر نام کشور، استان، منطقه و یا ایالت، شهر و جزئیاتی در همین رابطه.
برچسب گذاری زمانی: دوره تاریخی و مثلاً نام یک سلسله پادشاهی
می‌بینید که موضوع در انتخاب نوع برچسب تعیین کننده است و این دو ارتباطی مستقیم با هم دارند. در ضمن همانطوری که در ابتدا اشاره شد، برچسب از کلمات کلیدی محتوا است. این کلمات کلیدی لزوماً نباید در داخل خود محتوا به صورت صریح ذکر شده باشند، بلکه ضمنی بودن، پوشش و مرتبط بودن مهم است. اما این هم به این معنی نیست که از هر کلمه، عبارت و اصطلاح بی ربطی به عنوان برچسب استفاده کنید. برچسب باید مرتبط با موضوع باشد. در غیر این صورت از جنبه‌های مختلفی به کیفیت کار شما آسیب خواهد رساند. مثلاً باعث می‌شود که احساس بدی به خواننده مطلب شما دست دهد، چون مثلاً از طریق جستجوی گوگل به صفحه شما رسیده است، ولی هر چه سر تا پای صفحه فوق را نگاه می‌کند، می‌بیند که هیچ ربطی (حتی درصدی اندک) به موضوع ندارد. در نتیجه اگر شما اصرار به تکرار این کار اشتباه خود داشته باشید، به مرور زمان و با دستان خود کیفیت کار خود را کاهش داده‌اید و تعداد بازدیدکنندگان وبلاگ یا وب سایت کمتر و کمتر می‌شود.

در ادامه به بررسی چند سیستم و شبکه خاص می‌پردازم.

بلاگر (Blogger):

در حال حاضر سرویس دهنده وبلاگ بلاگر برچسب گذاری را به صورت امکان label و آن هم با تعداد محدود برای هر پیام در اختیار وبلاگ نویس قرار داده است. یعنی شما می‌توانید دو روش را در پیش بگیرید. یا از این امکان به صورت دسته بندی (category) استفاده کنید و یا از همان مدل برچسب مرتبط با پیام و نوشته استفاده کنید. اگر می‌خواهید از روش دسته بندی استفاده ‌کنید، بهتر است تعداد مشخص و محدودی موضوع انتخاب کنید که همه نوشته‌های شما را پوشش دهند. مثلاً سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، هنری، تاریخ، ادبی، ورزشی، سرگرمی و ... همچنین در این روش بهتر است که موضوعات به صورت ستونی در سمت راست یا چپ وبلاگ قرار بگیرند که کار خواننده آسان شود. یعنی به صورت لیست:
اجتماعی
فرهنگی
تاریخی
ورزشی
و ...
روش دوم هم همان برچسب گذاری معمولی است که باید سعی شود حداکثر تعداد برچسب مرتبط و مفید به کار برده شود. البته منظور این نیست که زیاد برچسب به کار ببرید. بلکه بهتر است تعدادی برچسب انتخاب کنید که پیام شما را به خوبی پوشش دهند. اگر می‌خواهید از این روش استفاده کنید، بهتر است از روش نمایش ابری (cloud) استفاده کنید.
در هر دو روش امکاناتی چون نمایش تعداد پیام و یا مرتب سازی بر حسب حروف الفبا و یا تعداد/فراوانی وجود دارد.

وردپرس (WordPress):

سرویس دهنده وبلاگ فوق و نرم افزار آن، امکان استفاده همزمان از هر دو روش دسته بندی (category) و برچسب (tag) را فراهم آورده است که همین مزیت و نوعی برتری بر بلاگر است و وبلاگ نویس برای مدیریت محتوای خود خیلی راحت است.

بالاترین و دنباله (Balatarin and Donbaleh):

این دو وب سایت اشتراک گذاری لینک و محتوا هم قابلیت برچسب گذاری را برای لینک‌های ارسالی در اختیار گذاشته‌اند. در حال حاضر در بالاترین تعداد برچسب‌ها به گونه‌ای است که نیاز شما را کاملاً پوشش داده و به راحتی می‌توانید از این امکان استفاده کنید. البته نکته مهم این است که تعداد برچسب‌های خود را مناسب و کافی انتخاب کنید و مثلاً هر چیزی را به عنوان برچسب استفاده نکنید. دنباله تعداد برچسب کمتری برای هر لینک پشتیبانی می‌کند. در نتیجه باید برچسب‌هایی به کار ببرید که اهمیت و اولویت بیشتری برای معرفی و دسته بندی لینک دارند.
یک نکته مهم این است که لطفاً در این دو وب سایت از تیتر لینک به عنوان برچسب استفاده نکنید. بلکه از کلمات شاخص و کلیدی تیتر و متن همزمان استفاده کنید. چون برچسب اصلاً نباید جمله باشد. برچسب یک کلمه، دو کلمه، سه کلمه و کلمات ترکیبی و مرکب است. همچنین لطفاً علامت جدا ساز برچسب‌ها یعنی + هم فراموش نشود!

سایر سیستم‌ها:

می‌توانید از روش‌های فوق استفاده کرده و یا در صورتی که امکان برچسب گذاری اصلاً وجود نداشته باشد، خودتان در انتهای هر نوشته و محتوایی که در اختیار دارید، به صورت متن ساده (text) برچسب گذاری کنید و از علامت‌هایی چون ویرگول و یا سایر نشانه‌هایی که برای جدا کردن کلمات مناسب هستند، استفاده کنید. شاید این روش خیلی ساده و ابتدایی به نظر برسد، اما در عمل واقعاً موثر و مفید است. روش دیگر هم استفاده از روش‌هایی با کمک HTML و موتورهای جستجوی قدرتمندی چون گوگل است. مثلاً به عنوان نمونه می‌توانید از تکنیک ارسال برچسب به موتور جستجوی گوگل و جستجوی داخلی در وبلاگ یا وب سایت خود استفاده کنید در قالب یک لینک و یا مواردی از این دست که با استفاده از دانش طراحی صفحات وب و برنامه نویسی امکان پذیر است و می‌توانید از افرادی که در این زمینه دانش، آگاهی و اطلاعات دارند، راهنمایی بخواهید.

۱۳۸۹ شهریور ۲۴, چهارشنبه

مادر

وقتی به جهل جوانی بانگ بر مادر زدم. دل آزرده به کنجی نشست و گریان همی گفت: مگر خردی فراموش کردی که درشتی می‌کنی؟

چه خوش گفت زالی به فرزند خویش *** چو دیدش پلنگ افکن و پیلتن
گر از عهد خردیت یاد آمدی *** که بیچاره بودی در آغوش من
نکردی در این روز بر من جفا *** که تو شیرمردی و من پیرزن

منبع:
گلستان سعدی

هزارپا

دست و پا بریده‌ای، هزارپایی را بکشت. صاحبدلی بر او بگذشت و گفت: سبحان الله! با هزار پای [پایی] که داشت، چون اجلش فرار رسید، از بی‌دست و پایی گریختن نتوانست.

منبع:
گلستان سعدی

حمیده خیرآبادی: نادره ایران و گیلان، مادر مهربان خاطرات ما

یادش به خیر... همیشه وقتی نام حمیده خیرآبادی را در تیتراژ سریال‏ها و فیلم‏های سینمایی می‏دیدم، با خودم می‏گفتم: باز یک نقش تکراری و کلیشه‏ای! ولی با این حال، بازی خانم نادره را خیلی دوست داشتم. چون همان نقش مادر را همیشه به خوبی بازی می‏کرد. همیشه بازی و کلامش به دلم می‏نشست. دیگر به نقش‏های حمیده خیرآبادی عادت کرده بودم. اصلاً دوست داشتم در هر فیلم و سریالی که حضور دارد، همان نادره و مادر همیشگی باشد. الحق که مادر سینمای ایران بود. نقش‏های به یاد ماندنی زیادی را در کارنامه کاری خود به یادگار گذاشت و یک دنیا خاطرات با آثار و کارهایش برای ما.

بازی او در مجموعه پدر سالار، واقعاً به یاد ماندنی بود. مجموعه‏ای که هنگام پخش آن خیابان‏ها خلوت می‏شد و همه پای تلویزیون‏های خود به تماشای این سریال می‏نشستند و فردا صبح از کارهای پدر خانواده، مادر خانواده، عروس ناراضی خانواده و سایر اعضای خانواده برای هم تعریف می‏کردند. اگر چنین کارهایی زیبا و ماندگار از کار درآمدند و به عنوان خاطرات یک نسل یا یک دوره زمانی جامعه ایران شناخته می‏شوند، بی شک این حاصل تلاش هنرمندانی مانند نادره است.

حمیده خیرآبادی بازیگری بود که نسل‏های زیادی از جامعه ما از او و فیلم‏هایش خاطراتی دارند. این حاصل یک عمر تلاش و فعالیت او بود که حتی تا همین آخرین سال‏های عمرش هم کار بازیگری را رها نکرد و به کار خود ادامه داد.

اما امروز دیگر نادره در جمع ما نیست... او هم مانند خیلی‏ها دیگر ما را برای همیشه ترک کرد... اگر چه او دیگر نیست، اما یاد، نام و کارهایش برای ما به یادگار باقی مانده است. یادش گرامی و نامش زنده باد.

ستارخان: آقایان محترم! سالار ملی و من به نام دو خادم مردم، از ملت ایران تشکر می‏کنیم

رئیس مجلس عبارات لوح را خواند: مجلس شورای ملی اهتمامات فداکارانه سردار ملی ستارخان و سالار ملی باقرخان را از نخستین وسائل پیشرفت مقاصد ملیه دانسته و به نام عموم ملت ایران تشکرات صمیمی ملی را به ایشان تقدیم می‏نماید.

حاضران به شدت کف زدند. رئیس مجلس یک جعبه را به سردار و جعبه دیگر را به سالار داد. ستارخان سردار ملی با گردن خمیده، دو دستی جعبه را گرفت، لوح را بوسید و به روی چشمانش گذاشت.

به هیجان آمد و نتوانست خاموش بماند. وی گفت: آقایان محترم! سالار ملی و من به نام دو خادم مردم، از ملت ایران تشکر می‏کنیم... اما تنها ما دو نفر نیستیم که برای مشروطه جنگیدیم. مردان بسیاری در راه آزادی ایران مبارزه کردند و جان دادند. خون هزاران جوان ریخته شد تا مشروطه دوباره جان گرفت. ما می‏خواهیم ملت ایران تجلیل از باقرخان و مرا، تجلیل از همه مبارزان وطن بداند و ما را فقط به عنوان نماینده‏های خادمان ایران بشناسد.

سخنان پاک و پرمایه سردار در تالار بزرگی که چهار دیوارش آیینه کاری بود، طنین افکند. آن‏ها که هنوز سردار ملی را به درستی نمی‏شناختند، بهتر او را شناختند. او تنها جنگاوری یکتا نبود. انسان بزرگی بود که مانند نداشت. سپاس مردم پایتخت از دو رهبر آزادی پایان ناپذیر می‏نمود. روزها دسته دسته به راه می‏افتادند و با دسته‏های گل به دیدن آنان می‏رفتند. بازرگانان تهران بر آن بودند که به هزینه خود به افتخار سردار و سالار تا چند روز دیگر جشن را ادامه دهند. اما پیشوایان انقلاب بدین کار خرسندی نشان ندادند. در روزنامه‏های تهران هر روز در ستایش از سردار و سالار، گفتارها و شعرهای شورانگیزی به چاپ می‏رسید.

منبع:
باقر خان سالار ملی - اثر: صمد سرداری نیا

۱۳۸۹ شهریور ۲۳, سه‌شنبه

سلام! وبلاگ خوشگل، قشنگ و نازی داری، به وبلاگ من هم سر بزن

جمله‌ای کلیشه‌ای و تکراری که انواع و اقسام آن را به شکل‌های مختلف در بخش نظرات وبلاگ‌ها می‌بینیم. به خصوص وقتی که شما وبلاگی در یکی از سرویس دهندگان ایرانی مانند «بلاگفا» داشته باشید. این مورد را در وبلاگ‌هایی که از سرویس دهنده‌هایی چون «بلاگر» و «وردپرس» استفاده می‌کنند، کمتر دیده‌ام و خیلی نادر است. اما در وبلاگ‌هایی که توسط سرویس‌های ایرانی میزبانی می‌شوند، متأسفانه بسیار رایج و اصلاً برای بعضی‌ها به یک رفتار عادی تبدیل شده است.

نمی‌دانم چه کسی یا کسانی برای اولین بار این کار را ابداع کردند، اما به هر حال رفتار ناپسند و نادرستی را رواج داده‌اند. وقنی به بخش مدیریت وبلاگتان سر می‌زنید (مخصوصاً وقتی که کنترل و نظارت بخش نظرات را فعال کرده‌ باشید)، می‌بینید که پیغام داده شده که شما N نظر تأیید نشده و یا خصوصی دارید. خوشحال می‌شوید و می‌روید تا نظرات را بخوانید. اما ای کاش نمی‌رفتید، چون اکثر نظرات نوشته شده در چنین فازی هستند.

یک نظر که به انواع و اقسام شکلک‌ها (Smiley) آراسته شده است و یا با استفاده از کاراکترها (ASCII art)، تصویری (مثلاً گل و قلب) درست کرده است و چیزهایی در این مایه‌ها نوشته است:
وبلاگ خوبی داری، به من هم سر بزن... وبلاگت خوب است، اما اگر از قالب‌ها و ابزارهای من استفاده کنی، خیلی بهتر خواهد شد و خواننده بیشتری خواهی داشت... می‌خواهی برایت معجزه! کنم، پس یک سر بیا پیش من!... حاضر به تبادل لینک و پیوند با شما هستم (در صورتی که وقتی به وبلاگش سر می‌زنید، می‌بینید که هیچ گونه ارتباط و سنخیتی با وبلاگ شما ندارد. یک جور معامله و بده بستان اینترنتی)... و هزاران نظر و داستان دیگر و مشابه در همین مایه‌ها.

فکر کنم بعضی‌ها چند ساعت صفحه وبلاگ‌های به روز شده سرویس دهنده و میزبان را بررسی می‌کنند و یک نظر تکراری را پای آخرین و جدیدترین نوشته هر وبلاگی کپی و تکرار می‌کنند و به نظر می‌رسد که حتماً این کار جواب داده است که به نوعی رسم و عادت تبدیل شده است. آیا شبیه رفتار یک اسپمر نیست؟ آیا نمی‌توان این کار را در همان دسته بندی اسپم/اسپمینگ (Spam) قرار داد؟ چون دقیقاً یک رفتار را تداعی می‌کنند. یکی در قالب ارسال به آدرس‌های ایمیل و دیگری در قالب ارسال در بخش نظرات وبلاگ‌ها.

به نظرتان نام این کار چیست و آیا آن را درست می‌دانید یا نه؟ نظر شخصی خود من این است که تبلیغ یک وبلاگ در درجه اول باید توسط خودش صورت بگیرد. یعنی با کمک نوشته‌ها و محتوایی که خودش دارد. در ضمن می‌توان در خیلی جاها به مطالب وبلاگ خود لینک و ارجاع دهید. البته در جایی که واقعاً لازم باشد و مرتبط به آنجا باشد، در غیر این صورت حکم همین قضیه بالا را خواهد داشت. همچنین نگاه کنید و ببینید واقعاً هدفتان از وبلاگ نویسی چه بوده است؟ نوعی بازی و تفریح؟ تولید محتوا؟ داشتن یک فضای شخصی در وب؟ تجارت؟ و یا هر چیزدیگری. اگر وبلاگ نویس جدی باشید، فارغ از حوزه کاری شما، باز هم پایبندی به اصول وبلاگ نویسی راز موفقیت در دراز مدت است. اسپم (هرزنامه) به مرور آسیب‌های خودش را نشان خواهد داد. البته اگر شما کارتان همین است، دیگر جایی برای بحث باقی نمی‌ماند!

۱۳۸۹ شهریور ۲۲, دوشنبه

وبلاگستان یا کپی کارستان؟! وقتی ساده‌ترین اصول وبلاگ نویسی در بین بعضی از وبلاگ‌های ایرانی فراموش شده است

تکرار... کپی... عدم ذکر منبع و ... چه وبلاگ نویس باشید و چه وبلاگ نویس نباشید، شاید بارها برایتان پیش آمده باشد که با جستجو در موتورهای جستجویی مثل گوگل مشاهده کنید که تعداد زیادی وبلاگ و وب سایت یک مطلب مشابه را به شما ارائه می‌دهند. بیشتر این وبلاگ‌ها و وب سایت‌ها هم به گونه‌ای این مطالب و نوشته‌ها را در درون خود قرار می‌دهند که به نظر برسد که صد در صد محتوای فوق متعلق به ایشان و حاصل کار خودشان است. اما متأسفانه نکته تلخ ماجرا در این نکته است که این نوشته و مطلبی از دیگران بوده است که به دلایل مختلفی در جای دیگر کپی شده است. اما دریغ از ذکر نام منبع اصلی، نویسنده و آدرس لینک اصلی.

دلیل شیوع بالای این کار در وبلاگستان، دنیای وب فارسی و وب سایت‌های ایرانی (حالا با هر زبانی و از هر نوعی) ریشه در خیلی از چیزها دارد. دلایلی چون نبود قانون کپی رایت و حقوق مولف، ضعف فرهنگی و نداشتن نگاه درست به موضوع وبلاگ و وبلاگ نویسی از این موارد است. البته پارامتر و عامل تجاری، جذب کلیک، افزایش ترافیک وبلاگ یا وب سایت و کسب درآمد از طریق تبلیغات اینترنتی هم به این کار کمک کرده است. همه ما وبلاگ‌ها و وب سایت‌هایی زیادی را دیده‌ام که مصداق کامل «بازار شام» هستند. یعنی به قولی از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را در این جور جاها می‌توان یافت. هر مطلب و نوشته با ربط و بی‌ربطی را از جاهای مختلف پبدا کرده و در درون خود قرار داده‌اند. به خصوص محتوایی که افراد بیشتری را به سمت خودش جلب و جذب کند. مثلاً یک مطلب فرهنگی - هنری را کپی کرده و در کنارش انواع و اقسام تبلیغات مواد شوینده و بهداشتی را قرار می‌دهد.

متأسفانه تعداد وبلاگ‌هایی هم که اخبار خبرگزاری‌ها را مو به مو کپی کرده و در درون خود قرار می‌دهند، هم کم نیست. بحث ذکر منیع و عدم ذکر منبع در اینجا مبحثی جدا است. اما مسئله اصلی این است که آیا وبلاگ باید آرشیوی برای این خبرگزاری‌ها باشد؟ آیا این به نوعی در تضاد با مفهوم اصلی وبلاگ نیست؟ اصولاً چه نیازی به این کار وجود دارد؟ این کار فقط تحت شرایط خاصی معنی پیدا می‌کند و مجاز است. مثلاً شما یک مترجم باشید که اخبار رسانه‌های غیرفارسی زبان را به زبان فارسی برگردانده و در وبلاگ خود با ذکر منبع اصلی قرار می‌دهید. یا مثلاً تحلیل و تفسیر خود را در رابطه با خبر آن خبرگزاری بنویسید. به گونه‌ای که ذکر و نقل قول خبر تمام نوشته وبلاگ شما نباشد و بخشی از مطلبی باشد که توسط شخص شما تهیه شده باشد.

در مورد نقل قول و استفاده از مطالب و نوشته‌هایی هم که خود مولف آن‌ها تأکید به «گرفتن اجازه و ذکر نام منبع/نویسنده» کرده است که وضع کاملاً مشخص است. آیا مکاتبه با مولف و احترام گذاشتن به او، چیزی به جز یکی از اصول وبلاگ نویسی است؟

اگر وبلاگ نویس باشید و مطلب متعلق به شما باشد، اعتراض می‌کنید. اما کو گوش شنوا! اگر برایش نظری بنویسید، زحمت کشیده و نظر شما را پاک می‌کند. اگر حتی اعتراض هم نکنید و بگویید: آقا یا خانم محترم! لطفاً حالا که این قدر زحمت کشیده‌اید، نام و منبع اصلی را هم ذکر کنید. باز می‌بینید که خودش را به آن راه زده و انگار نه انگار! چون اگر این کار را انجام دهد، از خیلی جهات ضرر خواهد کرد و آن اعتبار، خواننده و بیننده‌ای را که با کمک دیگران به دست آورده است، از دست خواهد داد. پس شما نباید انتظار خاصی از این افراد داشته باشید.

اما وبلاگ نویسان و وبلاگ‌هایی که قربانی می‌شوند، چه راهی باید در پیش بگیرند؟ بعضی‌ها هیچ واکنش خاصی نشان نمی‌دهند و شاید به نوعی راضی باشند که نوشته‌های ایشان به هر نوعی در دنیای وب منتشر شود (با نام و منبع و یا بدون نام و منبع). بعضی‌ها هم از امکانات امنیتی در سطح نرم افزاری چون غیر فعال کردن راست کلیک، غیر فعال نمودن عمل کپی و یا مواردی از این دست استفاده می‌کنند. راه و روش‌های زیادی وجود دارد، اما خوب خودتان بهتر می‌دانید که راهها و روش‌های دور زدن زیادی هم در این رابطه وجود دارد!

اما پیشنهاد خود من استفاده از وب سایت‌ها و شبکه‌های اشتراک گذاری اجتماعی (Social Bookmarking) است. از نمونه‌های فارسی این وب سایت‌ها و شبکه‌ها دو وب سایت «بالاترین» و «دنباله» هستند. اگر کسی هم در حوزه ترجمه از فارسی به انگلیسی فعالیت می‌کند و یا وبلاگ و وب سایت دو زبانه یا چند زبانه دارد، می‌تواند از وب سایت‌های انگلیسی زبان اشتراک گذاری استفاده کند. می‌توانید لیست و نام این وب سایت‌ها را با یک جستجو در گوگل و یا ویکی پدیا به دست آورید و با ثبت نام و عضویت در آن‌ها از امکاناتشان استفاده کنید.

مزیت استفاده از وب سایت‌های اشتراک گذاری در این نکته است که شما با ارسال لینک نوشته خود و به اصطلاح Bookmark نمودن آن برای اعضا و خوانندگان، به نوعی نوشته خود را «ثبت» کرده‌اید. کاربران، بینندگان و خوانندگان نوشته، مطلب و محتوایی را که متعلق به شما است می‌بینند و حتی اگر این محتوا در جاهای دیگری کپی شود، کمکی خواهد بود برای اعتراض به این کار نادرست و ناپسند. همچنین دست چنین افرادی برای استفاده و اشتراک گذاشتن از نوشته‌های شما به نام خودشان در چنین وب سایت‌هایی بسته خواهد شد. چون سیستم خود این وب سایت‌ها و کاربران اصولی آن‌ها مبارزه با چنین افراد، وبلاگ‌ها و وب سایت‌هایی است.

به هر حال امیدوارم که وبلاگستان تبدیل به شهر تکرارها و کپی کارستان نشود. یا حداقل اگر از نوشته و محتوایی خوشمان آمد، برای خودمان و حقوق دیگران احترام قائل شده و بدون اجازه گرفتن و بدون ذکر نام و منبع کارهای دیگران را مورد استفاده قرار ندهیم. ذکر نام وبلاگ، نام نویسنده و آدرس لینک اصلی، دائمی و ثابت (Permalink) موجب افزایش اعتبار و خوشنامی وبلاگ خودتان خواهد بود و نشان دهنده رعایت اصول اساسی و پایه وبلاگ نویسی و تولید محتوا توسط شخص شما است.

۱۳۸۹ شهریور ۲۱, یکشنبه

شاعر و خواجه بخیل: بدان امید که بمیری و مرثیه‌ات نیز بگویم!

شاعری در مدح خواجه‌ای بخیل قصیده‌ای بگفت و برو خواند؛ هیچ صله نداد. یک هفته صبر کرد و اثری ظاهر نشد. قطعه تقاضایی بگفت و بگذرانید. خواجه التفات ننمود. بعد از چند روز هجو کرد، خواجه خود را به آن نیاورد. شاعر بیامد و بر در خانه او مربع بنشست. خواجه بیرون آمد و او را دید که به فراغت نشسته است. گفت: «ای مبرم بی حیا، مدح گفتی هیچت ندادم، قطعه تقاضا آوردی پروا نکردم، هجو کردی، خود را به آن نیاوردم، دیگر به چه امید اینجا نشسته‌ای؟»
شاعر گفت: «بدان امید که بمیری و مرثیه‌ات نیز بگویم!»
خواجه بخندید و او را صله نیکو بخشید.

منبع:
لطایف الطوایف - اثر: فخرالدین علی صفی

پوشاک و لباس بلوچی: هنر و میراث زنده ایرانی

اگر کسی سفری به مناطق جنوب شرقی ایران داشته باشد، لباس زیبای بلوچی را بر تن مردان، زنان و کودکان بسیاری دیده است. لباسی که نه فقط مشخصه قوم بلوچ است، بلکه بخشی از هویت و فرهنگ ایران و ایرانیان است. بلوچ‌ها یکی از طوایف هند و اروپایی و از شاخه مردمان ایرانی (Iranian people) هستند که به ناحیه جنوب شرقی ایران مهاجرت کرده‌اند و از قدیمی‌ترین اقوام ساکن ایران محسوب می‌شوند. از این رو تحقیق و پژوهش درباره فرهنگ، آداب و رسوم و زبان این قوم کمک بزرگی به شناخت تاریخ، تمدن و فرهنگ ایران و مقوله ایران شناسی است.

پوشاک و لباس بلوچی یکی از این موارد است که در شاخه‌های بسیاری قابل بررسی است، از جمله قدمت تاریخی و جنبه هنری آن باید مورد توجه قرار بگیرد. لباس بلوچی، لباسی است که در یک منطقه بزرگ جغرافیایی از قدیم مورد استفاده مردم بوده است. مناطقی چون ناحیه سیستان و بلوچستان ایران، بخش‌هایی از خراسان (به خصوص جنوب آن)، بخش‌هایی از استان کرمان و هرمزگان، کشورهایی چون پاکستان، هندوستان، افغانستان و ... از جمله نواحی هستند که این لباس در آن‌ها رایج است. ممکن است خیلی دیگر از اقوام ایرانی لباسی مشابه این لباس و یا پوشاک و لباسی با ویژگی‌های مشترک با این لباس را داشته‌اند. این مسئله به دلیل ریشه‌های مشترک مردمی، قومی، تبارشناسی، فرهنگی و تاریخی مردم ایران دور از ذهن نیست. پوشاک و لباس‌هایی که در پروسه تاریخی ایران وجود داشته‌اند و گذر زمان و شرایط و سیاست‌های روزگار خیلی از آن‌ها را یا از بین برده است، یا محدود کرده و یا از آن پوشاک و لباس، فقط بخش کوچکی یادگار و باقی مانده است.

نکته جالب در مورد این لباس این است که شاید از دید یک فرد غیر بلوچ و یا افرادی که آشنایی با این لباس ندارند، همه این لباس‌ها یک شکل و یکسان دیده شوند و تفاوتی با هم نداشته باشند. اما در واقعیت اینگونه نیست و فرم و ساختار لباس و شلوار نشان دهنده خیلی از چیزها است. به عنوان نمونه نوع پوشش و نوع دوخت اهالی شهرهای مختلف بلوچستان به گونه‌ای است که با دیدن لباس و شلوار، می‌توان پی برد که آن فرد متعلق به کدام شهر، منطقه یا طایفه بلوچ است.

در حال حاضر لباس بلوچی یکی از هنرهایی است که زنده مانده است. دلیل آن هم خود مردم بلوچ هستند که یادگاری زیبا و ارزشمند نیاکان خودشان را حفظ و نگهداری کرده‌اند. لباسی که باید مورد توجه همه اهل فرهنگ و هنر دوستان قرار بگیرد، چون بخشی از هویت، فرهنگ و تاریخ ایرانیان است. میراثی که باید قدر آن را دانست و این هنر اصیل را زنده نگه داشت. چون شاخه و ریشه‌ای از درخت بزرگ ایران و یک میراث بشری است.

نسیم شمال: سؤال دختر از مادرش که سمنو را چطور می‏پزند

ننه جون من سمنو می‏خواهم *** یار شیرین دهنو می‏خواهم
عاشقم من به لقای سمنو *** سر و جانم به فدای سمنو
سمنو خوبتر از جان من است *** سمنو شیره دندان من است
من که در مطبخ تو آشپزم *** سمنو را به چه شکلی بپزم
ننه جون ارث به اولاد بده *** سمنو را تو به من یاد بده
***
دختر ای دختر غمدیده‏ی من *** ای رخت روشنی دیده من
سمنو کار تو تنها نبود *** دیگ و اسباب در اینجا نبود
اولا دیگ بزرگی باید *** گندم سبز و سترکی (سترگی) باید
جمع باید بکنی مردم را *** آب باید بکشی گندم را
ذره خاک نریزد در دیگ *** چشم ناپاک نیفتد بر دیگ
جنب و حایض از آن دور شود *** ورنه شیرین نشود شور شود
جمع گردند ز نسوان و بنات *** دور دیگ سمنو با صلوات
بنشینند همه سبحه به کف *** پیش دیگ سمنو صف در صف
هی بخوانند چو شیخ طلبه *** کتکات و کتکوت و کتبه
سمنو رخنه به مینو بکشد *** ملک از اوج فلک بو بکشد
تا که دیگ سمنو جوش کند *** عمه و خاله قزی نوش کند
چون بجوشد سمنو وقت سحر *** می‏شود سبزه تر قند و شکر
سبزه‏ی بیمزه گردد شیرین *** بلی از معجزه گردد شیرین

۱۳۸۹ شهریور ۲۰, شنبه

نسیم شمال: خاک ایران شده ویران ز سه فیل

خاک ایران شده ویران ز سه فیل *** روس فیل، انگل فیل، آلمان فیل
دوش کردم به خرابات گذر *** تا به قلیان زنم از بنک (بنگ) شرر
مرشدی دیدم با بوق و تبر *** پک به قلیان زد و می‏خواند زبر
خاک ایران شده ویران ز سه فیل
صبح در کوچه جوانی دیدم *** دامنش را از (ز) عقب چسبیدم
معنی فیل از او پرسیدم *** لب تکان داد، چنین فهمیدم
خاک ایران شده ویران ز سه فیل *** روس فیل، انگل فیل، آلمان فیل
ظهر رفتم به سوی مسجد شاه *** دیدم آخوندی با ریش سیاه
زیر چشمی سوی من کرد نگاه *** زد به سر، گفت به صد ناله و آه
خاک ایران شده ویران ز سه فیل
وقت مغرب به سوی خانه شدم *** همدم دلبر جانانه شدم
چون که سرمست ز خم‏خانه شدم *** سخنی گفت که دیوانه شدم
خاک ایران شده ویران ز سه فیل
پیش از این بود یکی فیل کبود *** هیکلش را ملک الموت ربود
اندرین شهر دگر فیل نبود *** حال از سعی و تقلای رنود
خاک ایران شده ویران ز سه فیل
فیل بدبخت در ایام قدیم *** بود در مملکت هند مقیم
فربه و چاق و تنومند و جسیم *** حال امروز برای زر و سیم
خاک ایران شده ویران ز سه فیل
روزی از بهر تماشای دیار *** کردم از آوه سوی ساوه گذار
پس سوی رشت شدم راهسپار *** دیدم این شهر به هر گوشه و کنار
خاک ایران شده ویران ز سه فیل
پس به همراه رفیقان عظام *** رفتم اندر کرج وینگی امام
رفقا نقشه کشیدند تمام *** عارفی خواند همین شعر مدام
خاک ایران شده ویران ز سه فیل
فیل هر چند در این ملک کم است *** بلکه مرحوم شده، در عدمست
کرگدن را ز وفاتش چه غم است *** به همان جفت سبیلات قسمست
خاک ایران شده ویران ز سه فیل *** روس فیل، انگل فیل، آلمان فیل
داش حسن خیلی دویده، به علی *** رنج بسیار کشیده، به علی
یک وطن دوست ندیده، به علی *** تازه این شعر شنیده، به علی
خاک ایران شده ویران ز سه فیل *** روس فیل، انگل فیل، آلمان فیل

ستایش کار و پیشه آموزی: ملوک عجم

در تاریخ ملوک عجم، مسطور است که در آن وقت که گشتاسب از مستقر عز خویش بیفتاد - و آن قصه‌ای غریب است در تاریخ ملوک هم در این کتاب مذکور است - چون به روم رسید، در قسطنطنیه رفت و از دنیا هیچ نداشت و همت بلندش بار نمی‌داد که دست سؤال پیش کسی دراز کند. مگر اتفاق چنان افتاده بود که در ایام صبا در خانه پدر خود آهنگری را دیده بود که کارد و تیغ و رکاب‌ها کردی. و به هر وقت بیامدی و بر سر ایشان بنشستی و در نظر آوردی و در طالع او این صنعت افتاده بود. چون درماند، به نزدیک آهنگری رفت و گفت: من این صنعت دانم. او را به مزد گرفتند و از آن صنعت قوت روز حاصل می‌کرد و به کسی محتاج نبود. و چون به وطن خود باز آمد و بر تخت شاهی بنشست، مثال داد تا جمله محتشمان فرزند خود را حرفت آموزند. و این رسم در عجم منتشر شد و هیچ محتشم نبودی که پیشه ندانستی؛ اگر چه بدان محتاج نبودی. چنانکه گفته‌اند: الحرفة امان من الفقر.

پیشه آموز ای پسر که تو را *** پیشه باشد امان ز درویشی

منبع:
جوامع الحکایات

مطلب آزمایشی و نمایشی برای الحاق به جستجوگر Technorati

کد الحاقی: 82Q45SYAAQFW

پروردگارا، بلا، وبا و علا را برانداز!

در مازندران مردی ستم پیشه به نام «علا» حکم می‌راند. خشکسالی روی نمود. مردم به استسقا بیرون رفتند. چون از نماز فارغ شدند، امام بر منبر، دست به دعا برداشت و گفت: پروردگارا، بلا، وبا و علا را برانداز!

منبع:
رساله دلگشا - اثر: عبید زاکانی

۱۳۸۹ شهریور ۱۹, جمعه

طالع بلند!

منجمی را بر دار کردند. کسی در آنجا از او پرسید که این صورت را در طالع خود دیده بودی؟
گفت: رفعتی می‌دیدم، لیکن ندانستم که بر این جایگاه خواهد بود!

منبع:
لطایف الطوایف - اثر: فخرالدین علی صفی

طبیب، گورستان و مردگان

طبیبی را دیدند که هرگاه به گورستان رسیدی، ردا بر سر کشیدی. از سبب آن پرسیدند. گفت: «از مردگان این گورستان شرم دارم، زیرا بر هر که می‌گذرم، شربت من خورده است و در هر که می‌نگرم، از شربت من مرده است!»

منبع:
لطایف الطوایف - اثر: فخرالدین علی صفی

دعای خیر!

درویشی مستجاب الدعوه در بغداد پدید آمد. حجاج یوسف را خبر کردند. بخواندش و گفت: دعایی خیر بر من بکن.
گفت: خدایا جانش بستان!
گفت: از بهر خدا این چه دعاست؟!
گفت: این دعای خیر است تو را و جمله مسلمانان را.

ای زبردستِ زیردست آزار *** گرم تا کی بماند این بازار
به چه کارت آیدت جهانداری *** مردنت به که مردم آزاری

منبع:
گلستان سعدی

۱۳۸۹ شهریور ۱۸, پنجشنبه

ایرج میرزا: مذمت شراب

ابلیس شبی رفت به بالین جوانی *** آراسته با شکل مهیبی سر و بَر را
گفتا که منم مرگ و اگر خواهی زنهار *** باید بگزینی تو یکی زین سه خطر را
یا آن پدر پیر خودت را بکُشی زار *** یا بشکنی از خواهر خود سینه و سر را
یا خود ز می ناب کشی یک دو سه ساغر *** تا آن که بپوشم ز هلاک تو نظر را
لرزید از این بیم جوان بر خود و جا داشت *** کز مرگ فُتد لرزه به تن ضیغم نر را
گفتا پدر و خواهر من هر دو عزیزند *** هرگز نکنم ترک ادب این دو نفر را
لیکن چو به می دفع شر از خویش توان کرد *** «می» نوشم و با وی بکنم چاره شر را
جامی دو بنوشید و چو شد خیره ز مستی *** هم خواهر خود را زد و هم کشت پدر را
ای کاش شود خشک بن تاک و خداوند *** زین مایه شر حفظ کند نوع بشر را

۱۳۸۹ شهریور ۱۰, چهارشنبه

از پندهای انوشیروان

اول گفت: تا روز و شب آینده و رونده است، از گردش حال‏ها شگفت مدار.
و گفت: با مردم بی هنر دوستی مکن که مردم بی هنر نه دوستی را شاید و نه دشمنی را.
و گفت: بپرهیز از نادانی که خود را دانا شمرد.
و گفت: اگر خواهی که کم دوست و کم یار نباشی، کینه مدار.
و گفت: اگر خواهی که بر قول تو کار کنند، بر قول خویش کار کن.
گفت: اگر خواهی که تو را دیوانه سار نشمارند، آنچه نایافتنی بود، مجوی.

منبع:
قابوسنامه (قابوس نامه)

پاسخ یعقوب لیث صفاری به خلیفه عباسی: نان و پیاز و شمشیر

یعقوب لیث براثر ناکامی‏های فراوان در جندی شاپور بیمار شد. یعقوب به بیماری قولنج گرفتار شده بود. البته در این ایام هنوز سپاه خود را برای مقابله مجدد با خلیفه آماده می‏کرد. اتفاقاً در بستر بیماری، قاصدی از جانب خلیفه رسید. خلیفه از اینکه یعقوب با او به جنگ پرداخته بود، به یعقوب طعنه زده و گفته بود:

«هنوز از آن توبه، تو را تجربه نشده که بار دیگر آهنگ محاربه ما می‏نمایی و در مخالفت ما توبه ننموده‏ای؟ در آن نوبت کمال قدرت حضرت عزت و اعجاز حضرت رسالت را مشاهده کردی، باید که از مخالفت ما توبه نموده، روی به خراسان آوری و به سلطنت آن مملکت قناعت نمایی.»

خلیفه در این نامه توضیح داده بود: «ما را معلوم گشت که تو مرد ساده دلی و به سخن ساده دلان غره شدی و عاقبت کار نگاه نکردی. دیدی که ایزد تعالی صنع خویش به تو چگونه نمود و تو را هم به لشکر تو ضایع کرد و خاندان ما نگاه داشت؟
این سهوی بود که بر تو رفت. اکنون دانیم که بیدار گشتی و بر آن کرده پشیمانی. امارت خراسان و عراق را هیچ کس از تو شایسته‏تر نیست و بر او مزیدی نخواهیم فرمود. تو را حق نعمت بسیار است نزدیک ما. این خطای تو را در کار خدمت‏های پسندیده تو کردیم و کرده تو را نادیده انگاشتیم. باید که تو نیز از سر آن حدیث درگذری، هرچه زودتر به خراسان و عراق روی و به مطالبه ولایت مشغول شوی.»

در واقع خلیفه به پاس خدمات گذشته یعقوب، او را دوباره به کار می‏گماشت. ولی معلوم است که می‏خواست او را به هر وسیله‏ای که هست از پشت دروازه‏های بغداد دور کند.

یعقوب چون این سخن از رسول (قاصد) خلیفه شنید، دستور داد تکه نان (نان خشک) و پیازی در کنار شمشیر او که در مقابلش بود، قرار دهند و سپس پاسخ داد:
«من مردی رویگرزاده‏ام. از پدر رویگری آموخته‏ام و خوردن من نان جوین، ماهی، تره، و پیاز بوده است. این پادشاهی و گنج و خواسته از سر عیاری و شیرمردی به دست آورده‏ام. نه از میراث پدر یافته‏ام و نه از تو دارم. من به قوت دولت و زور بازو، کار خود به این درجه رسانیده‏ام و داعیه چنان دارم که تا خلیفه را مقهور نگردانم از پای ننشینم. اگر مُردم که خلیفه از آسیب من آسوده شده است و اگر از بستر بیماری برخاستم، حَکَم میان من و خلیفه این شمشیر است... اگر مطلوب من تیسر پذیرفت فبها، والا نان کشکین و حرفه رویگری برقرار است... یا آنچه گفتم به جای آورم، یا با سر نان جوین، ماهی، پیاز، و تره شوم.»

رسول (قاصد) خلیفه برگشت و پیغام یعقوب را رساند. بیماری یعقوب همچنان ادامه می‏یافت و یاران یعقوب - فاتح بزرگ - پروانه‏وار بر گرد او می‏گشتند. خصوصاً عمرو، برادری که برادر را در واپسین لحظات عمر رنجانده بود. اما به هرحال، هرچه کردند از علاج و دوا حاصل نشد. یعقوب در جندی شاپور فوت کرد و در همانجا هم مدفون شد. مرگ او به علت بیماری قولنج بود. مدت بیماری او شانزده روز بود. عجیب این است که او تا آخرین لحظه، از انتقام گرفتن از خلیفه غافل نبود و لشکر گردآوری می‏کرد. در همان حالِ بیماری رو سوی بغداد نهاد: «چون سه منزل برفت، قولنجش بگرفت و حالش به جایی رسید که دانست که از آن درد نرهد، برادر خویش «عمرو لیث» را ولیعهد کرد، گنجنامه‏ها به وی داد و بمرد.»

منبع:
کتاب یعقوب لیث، نوشته: دکتر ابراهیم باستانی پاریزی

۱۳۸۹ شهریور ۷, یکشنبه

از جاه تا چاه

يکی از وزرا سنگی بر سر نيکوکاری زد. مرد صالح که قدرت تلافی نداشت، سنگ را برداشت، در جيب نهاد، راهش را کشيد و رفت.
مدتی گذشت تا وزير به دلايلی مغضوب شد. شاه فرمان داد او را در سياهچالی زنداني کنند. مرد نيکوکار که منتظر چنين فرصتی بود، همان سنگ را برداشت، بر فراز چاه آمد و بر سر وزير معزول کوبيد.
وزير گفت تو کيستی و اين چه بود که بر سر من زدی؟
مرد گفت: من آن کسم که فلان روز سنگ بر سر من زدی و اين نيز همان سنگ است.
گفت: اين چندين وقت کجا بودی؟
گفت: پيش از اين از جاهت می‏ترسيدم، اکنون در چاهت ديدم.

ناسزايی را که بينی بخت يار *** عاقلان تسليم کردند اختيار

باش تا دستش ببندد روزگار *** پس به کام دوستان مغزش برآر

منبع: برگرفته از گلستان سعدی

۱۳۸۹ مرداد ۲۹, جمعه

فرهنگ مردم هزاره: چند ضرب المثل هزارگی

خربوزه از خربوزه رنگ بال مونَه: خربزه از خربزه رنگ می‏گیرد.

کار کو دَاَندازَه، که از دست و پای نَندازَه: کار را با قاعده انجام بده، تا از دست و پا نیفتی.

ازره روزی از سنگ پیدا مونه: هزاره روزی خود را از سنگ پیدا می‏کند (حکایت از سخت کوشی هزاره‏ها).

تنگ آمد، دَ جنگ آمد: چون عرصه بر او تنگ شد (کارد به استخوان رسید)، ناگزیر کمر به جنگ بست.

آو طرف آوریز خو موره: آب به طرف آبریز خود می‏رود.

پیل هر چی مردنی بَشَه، دَ شکمشی یک زانو آوه: فیل هر چقدر هم مردنی باشد، در شکمش یک زانو آب موجود است.

شیشه که میده شد، تیزتر موشه: شیشه که شکسته شد، تیزتر می‏شود.

دیر آیه، درست آیه: دیر آید، درست آید.

منبع:
هزاره‏های افغانستان - نویسنده: دکتر سید عسکر موسوی

چند ضرب المثل بلوچی

برخی ضرب المثل‏ها که در گویش بلوچی جنوبی (مکرانی) رواج دارد، به شرح زیر است:

مرد په نام مریت، نامرد په نان: جوانمرد برای نام خود می‏میرد و ناجوانمرد برای نان.

شال آپوش، شاآنه شموش: کهن جامه خویش پیراستن به از جامه عاریت خواستن.

جوهر بلوچ آغیرتینت (گویش سراوانی): اصل بلوچ، غیرت و همت است.

کورچلین همراهان قلاتی پهرمبند (گویش ایرانشهری و چابهاری): با دوستان بی عقل و بد، قلعه فخر درست مکن!

دروگ په مردآ عیبنت: دروغ برای مرد عیب است.

مردآ سر بروت و قول مروت: سر انسان برود، قولش نرود.

مردی سر روت گولیه نروت (گویش سراوانی): سر انسان مرد برود و قولش نرود.

منبع:
بلوچستان و تمدن دیرینه آن - ایرج افشار (سیستانی)

زبان مردم بلوچ: زبان بلوچی

مهمترین زبان جنوب شرقی ایران، زبان بلوچی (Balochi Language) است. زبان بلوچی از گروه زبان‏های ایرانی است (گروه زبان‏های ایرانی خود از گروه زبان‏های هند و ایرانی و گروه زبان‏های هند و ایرانی از گروه اصلی و بزرگ زبان‏های هند و اروپایی هستند). زبان بلوچی از جهت ساختار قدیمی و دست نخورده بسیاری از لغات این زبان، یکی از مهمترین زبان‏های ایرانی است.

زبان بلوچی با زبان و تلفظ پهلوی اشکانی و پهلوی اوایل ساسانی ارتباط نزدیکی دارد. زیرا که بر اثر سختی رفت و آمد در تمام قرون گذشته و عدم آمیختگی و آمیختگی کم با دیگر زبان‏ها، گویش‏ها و لهجه‏ها، صورت اصلی کلمات و لغات اصیل را نگاه داشته است. مثلاً در زبان بلوچی واژه «روچ» که در فارسی قدیم به صورت «رز» (Roz) و در فارسی امروز «روز» (Ruz) تلفظ می‏شود، نسبت به «رئوچه» (Raucha) در متون باستان فقط اندکی تغییر یافته است و نیز در زبان بلوچی واژه «بندک» یا «بندگ» به معنی الزامی با واژه «بندکه» به معنی بنده و نوک در پارسی باستان مشابه است. همچنین در زبان بلوچی واژه «کپته» (Kapta) به معنی افتاده، در پارسی میانه به صورت کلمه مستعار «کفت» (Kaft) شناخته شده است (کلمه فوق در فارسی جدید مورد استفاده نیست و کاربردی ندارد). این واژگانی که به عنوان نمونه ذکر شدند، نشان می‏دهند که زبان بلوچی تا چه حد در مقابل تغییرات صوتی و ساختاری مقاومت کرده است.

زبان بلوچی به دو شعبه زیر تقسیم شده است:
الف- بلوچی شمالی (سرحدی)
ب- بلوچی جنوبی (مکرانی یا مکورانی)

بلوچی شمالی شامل نواحی زاهدان، خاش و سیستان است و بلوچی جنوبی شامل نواحی ایرانشهر، سراوان و چابهار است. بلوچی شمالی و بلوچی جنوبی از نظر تلفظ بیشتر لغات با یکدیگر متفاوت هستند. حتی در خود این دو شعبه (شاخه) تلفظ بعضی از کلمات از یک شهر و ناحیه با شهر و ناحیه دیگر متفاوت است. یعنی به طور کلی بلوچی شامل تنوع زیادی در لهجه‏های خود از شمال تا جنوب ناحیه بلوچستان است. اما تمام این لهجه‏ها برای متکلمین زبان بلوچی قابل تشخیص است. چون ریشه و اصل همه این لهجه‏ها یک زبان واحد است.
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
جهت مقایسه زبان بلوچی با زبان فارسی، چند واژه بلوچی و معادل فارسی آنها به عنوان نمونه بیان می‏شود:

بلوچی (تلفظ) - معادل و مترادف فارسی:

روک (ravak) - رفتن
نندک (nandak) - نشستن
رسک (rasak) - رسیدن
کپک (kapak) - افتادن
زانک (zanak) - داشتن
گوشک (gushak) - سخن گفتن
باندا (banda) - فردا
کشک (koshak) - کفش
اپس (aps) - اسب
گد (gad) - میش کوهی
پس (pas) - پدر
مس (mas) - مادر
زهک (zehak) - بچه
براس (beras) - برادر
دپ (dap) - دهان
پاچ (pach) - باز، باز کردن
گنوک (ganuk) - دیوانه
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
 در پایان باید گفت که زبان بلوچی از نظر اهمیت زبان شناسی، شناختن ریشه‏های بسیاری از واژه‏ها و سابقه برخی اصطلاحات رایج در زبان فارسی، مطالعه و شناخت خانواده و گروه زبان‏های ایرانی از منابع مهم زبانی و فرهنگی ایران است.

منبع:
بلوچستان و تمدن دیرینه آن - ایرج افشار (با کمی ویرایش و تصحیح)



-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
منابع و مقالات پیشنهادی برای مطالعه بیشتر (انگلیسی):
1- زبان بلوچی/Balochi Language
2- زبان‏های ایرانی/Iranian Languages
3- زبان‏های هند و ایرانی/Indo-Iranian Languages
4- زبان‏های هند و اروپایی/Indo-European Languages



۱۳۸۹ مرداد ۲۳, شنبه

چرا خران مرا به کار گرفته‏ای؟!

طلحک درازگوشی چند داشت. روزی سلطان محمود گفت: درازگوشان او را به کار بگيرند تا او چه خواهد گفت.
طلحک با ناراحتی پيش سلطان آمد تا شکايت کند. سلطان فرمود: او را راه ندهند.
طلحک به زير دريچه‏ای رفت که سلطان نشسته بود و فرياد کرد.
سلطان گفت: او را بگوييد که امروز بار (به حضور پذيرفتن مردم توسط شاه/ملاقات با شاه) نيست.
طلحک گفت: ای نادان! اگر امروز بار نيست، پس چرا خران مرا به کار گرفته‏ای؟!

منبع:
کليات عبيد زاکانی

۱۳۸۹ مرداد ۲۱, پنجشنبه

پشته پياز

يکي در باغ خود رفت. دزدی را ديد که پشته‏ای پياز جمع کرده و بسته بود. گفت: در اين باغ چه کار داری؟
گفت: بر راه می‏گذشتم، ناگاه باد مرا در باغ انداخت.
گفت چرا پياز برکندی؟
گفت: باد مرا می‏ربود، دست در پيازها می‏زدم و آن‏ها از زمين بيرون می‏آمدند.
گفت: چرا پيازها بسته بندی شده؟
گفت: وا... من هم در همين فکر بودم که تو آمدی!

منبع:
کليات عبيد زاکانی