۱۳۸۹ شهریور ۲۴, چهارشنبه

مادر

وقتی به جهل جوانی بانگ بر مادر زدم. دل آزرده به کنجی نشست و گریان همی گفت: مگر خردی فراموش کردی که درشتی می‌کنی؟

چه خوش گفت زالی به فرزند خویش *** چو دیدش پلنگ افکن و پیلتن
گر از عهد خردیت یاد آمدی *** که بیچاره بودی در آغوش من
نکردی در این روز بر من جفا *** که تو شیرمردی و من پیرزن

منبع:
گلستان سعدی

0 نظرات: