۱۳۸۹ شهریور ۱۸, پنجشنبه

ایرج میرزا: مذمت شراب

ابلیس شبی رفت به بالین جوانی *** آراسته با شکل مهیبی سر و بَر را
گفتا که منم مرگ و اگر خواهی زنهار *** باید بگزینی تو یکی زین سه خطر را
یا آن پدر پیر خودت را بکُشی زار *** یا بشکنی از خواهر خود سینه و سر را
یا خود ز می ناب کشی یک دو سه ساغر *** تا آن که بپوشم ز هلاک تو نظر را
لرزید از این بیم جوان بر خود و جا داشت *** کز مرگ فُتد لرزه به تن ضیغم نر را
گفتا پدر و خواهر من هر دو عزیزند *** هرگز نکنم ترک ادب این دو نفر را
لیکن چو به می دفع شر از خویش توان کرد *** «می» نوشم و با وی بکنم چاره شر را
جامی دو بنوشید و چو شد خیره ز مستی *** هم خواهر خود را زد و هم کشت پدر را
ای کاش شود خشک بن تاک و خداوند *** زین مایه شر حفظ کند نوع بشر را

1 نظرات:

meysam گفت...

سلام دوست من عالی بود! من از طریق بالاترین باهات اشنا شدم! البته منم عضو هستم خواستی به سایتم سر بزن! مراقب خودت باش
بای